موانع شناخت حضرت زهرا (س)
بازخوانی شخصیت، زندگانی و جایگاه حضرت زهرا (س) به عنوان تنها زن معصوم میتواند به ما کمک کند تا مطلوب خود از زن اسلامی را ترسیم نماییم اما متأسفانه چندین چالش در این مسیر وجود دارد؛ اول آن که اطلاعات جامع و کاملی درباره زندگی حضرت زهرا (س) به راحتی در دسترس نیست اما دوم و مهمتر آن است که ما به سراغ همان منابعی هم که وجود دارد کمتر رفتهایم و شناخت ما از این شخصیت بزرگ محدود است. نکته سوم و جدی نیز آن است که به نظر میرسد گاهی در خوانش و تعبیری که از روایت تاریخی درباره حضرت زهرا (س) صورت میگیرد نگاههای یک سویه و ناقصی وجود دارد که ما را از واقعیت این شخصیت بزرگ دور میکند.
در همین راستا پیدا کردن یک منبع مطالعاتی که بتواند یک شاکله جامع و ساختاریافته از شخصیت و ابعاد وجودی حضرت فاطمه (س) به دست دهد سخت به نظر میرسد. البته که نشدنی نیست؛ کتاب «حقیقت عظیم» که از چاپ آن زمان زیادی نمیگذرد به نظر میرسد میتواند یکی از کتابهایی باشد که میتواند ترسیمی نزدیک به واقعیت از شخصیت و جایگاه حضرت زهرا (س) برای مخاطب شکل دهد.
کلیاتی از کتاب حقیقت عظیم
حقیقت عظیم مجموعهای از بیانات مقام معظم رهبری در رابطه با حضرت فاطمه (س) است که توسط موسسه فرهنگی حدیث لوح و قلم تهیه و توسط انتشارات انقلاب اسلامی چاپ شده است. این کتاب که ۳۲۰ صفحه دارد در سال ۱۴۰۱ به چاپ رسیده است.
کتاب حقیقت عظیم درواقع حاصل پژوهش جمعی از پژوهشگران بر روی بیاناتی از مقام معظم رهبری از سال ۱۳۵۱ است که درباره حضرت زهرا (س) بیان شده است. در این کتاب بخشهای مرتبط از بیانات ذیل عناوین متفاوت و به ترتیب زمان آورده شده است؛ به نحوی که این کتاب ۵ فصل اصلی دارد که هر فصل شامل نوشتهها و سخنان ایراد شده در یک دهه است، از دهه ۵۰ تا دهه ۹۰.
کار پژوهشگران کتاب حقیقت عظیم تنها استخراج و دستهبندی محتوا نبوده است بلکه یافتن مستندات و شواهد برای برخی نکات مطرح شده در بیانات نیز در دستور کار قرار گرفته که حاصل آن در بخشهای پایانی کتاب آمده است. در واقع ممکن است شما در هنگام مطالعه این کتاب با اشاره به یک واقعه تاریخی یا یک شخصیت یا یک کلمه غیرملموس مواجه شوید؛ پژوهشگران این کتاب برای چنین مواردی مستندات و شواهدی تهیه کردهاند و این موارد را به آنها ارجاع دادهاند.
نگاه جامع کتاب به حضرت فاطمه زهرا (س)
همان گونه که گفته شد شناخت ما از حضرت زهرا (س) بسیار کم و ناقص است؛ تصاویر مبهم و مخدوشی از ایشان در ذهن ما شکل گرفته که نمیتواند ما را به این حقیقت عظیم نزدیک کند. ویژگی بارز و بسیار جذاب بیانات مقام معظم رهبری درباره حضرت زهرا (س) دقیقاً در همین نقطه است که در کتاب حقیقت عظیم نیز هویداست.
در این کتاب ابعاد مختلف شخصیت حضرت زهرا (س) مورد توجه قرار میگیرد و یک جانبه به این شخصیت والا نگاه نمیشود و از آن مهمتر آن که این ابعاد مختلف با یک نخ تسبیح به هم وصل میشوند و به شکل یک نظام ارزشی معنادار حاکم بر شخصیت حضرت زهرا (س) درمیآید. این ویژگی متمایزی است که در نگاه مقام معظم رهبری وجود دارد و در کتاب انسان ۲۵۰ ساله به وضوح عینیت پیدا کرده و در این کتاب نیز نشانههای آن دیده میشود.
به نظر میرسد رهبری آن نخ تسبیح را «مبارزه در راه خدا» میدانند و با این محوریت رفتار و اعمال حضرت زهرا (س) را یکپارچه میبینند؛ با این نگاه است که همسرداری و صبر بر دوری همسر به خاطر جنگها در زمان حیات پیامبر و و ایستادن در مقابل دشمن به خاطر ولی بعد از رحلت پیامبر در یک جهت و مسیر قرار میگیرند و هر دو با نام جهاد و مبارزه خوانده میشود.
مقام معظم رهبری روی این نگاه تأکید دارند و معتقدند اگر این رفتار حضرت فاطمه (س) با این نام شناخته نشود اثر سازنده خود را از دست میدهد: «کمتر کسی است در عالم تشیع که مبارزات فاطمه زهرا(س) را نداند. با نام دیگری میشناسد و همان نام دیگر است که اثر سازنده و آگاهگر این مبارزات را خنثی کرده است. آنچه شنیدید مبارزه است».
این نگاه جامع و متفاوت در بخشهای دیگر کتاب حقیقت عظیم نیز دیده میشود که این کتاب را خواندنی کرده است.
در پایان از آن جا که در ایام فاطمیه قرار داریم و برای آن که نگاه متفاوت این کتاب را لمس کنیم بخش تقطیع شدهای از آن که مرتبط به وقایع پیش از شهادت حضرت زهرا (س) است را میخوانیم:
«زن جانش را فدا میکند برای این که حکومت به نااهل نرسد. … آن وقت میآید از پشت در شروع میشود. تهدیدها تأثیر نمیکند. نمیگوید من حالا باردار هستیم، مصلحت نیست درافتم، بماند چند روز دیگر آتششان فروکش کند … نه، نکتهاش در همین است که در شدیدترین موقعیتها، بزرگترین وظیفهها انجام بگیرد و شدیدترین لطمهها بر جسم و جان وارد بیاید؛ لذا شروع کرد به مبارزه.
آن پشت در آمدن، آن سقط شدن محسن شش ماهه، آن بازوبندی از ورم بازو، آن مقاومت عظیم که منجر میشود به این که دختر پیغمبر را بزنند…
بعد از آنی که زدند، بیهوش شد. وقتی به هوش آمد دید مثل این که قضیه در شرف انجام است. نگفت مریضم؛ عصا یا شخصی را عصا کردند، به مسجد رفتند، به گریه بسنده نکردند.
بریده باد زبانی که شأن زهرا (س) را از خطبه خوانی به نوحهسرایی تبدیل میکند. اگر خطبه زهرا (س) را نگفتی گریه زهرا (س) هم معنی پیدا نمیکند.
میرود در مسجد میایستد و در مقابل چشمهای مبهوت حاضران بنا میکند خطابهای عجیب ایراد کردن. به نظرم اگر یک آدم معمولی بخواهد آن خطابه را بخواند و انشاء کند بیش از نیم ساعت حرف زدن است، و پر از مطالب عجیب».